تحلیل تجربی تأثیر حضور سرمایه گذاران نهادی فعال دارای نماینده در هیأت مدیره بر انگیزه های اختیاری مدیران جهت مدیریت سود (فرضیه نظارت کارا یا فرضیه همگرایی استراتژیک؟)
- 1 استادیار حسابداری، گروه دکتری و ارشد حسابداری و حسابرسی، دانشکده مدیریت، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، تهران، ایران
- 2 کارشناس ارشد حسابداری، دانشکده مدیریت، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، تهران، ایران
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر تحلیل چگونگی تأثیر حضور سرمایهگذاران نهادی فعال بر انگیزههای اختیاری مدیران جهت مدیریت سود در راستای ارزابی جایگاه فرضیه نظارت کارا و فرضیه همگرایی استراتژیک منافع است. مدیریت سود با استفاده از مدل کوتاری و همکاران (2005) برای هر شرکت-سال در صنعت مربوطه طبق الگوی رگرسیون چرخشی ارزیابی گردید. سرمایهگذاران نهادی به دو شیوه واقعی و برآوردی مورد بررسی قرار گرفتند. سرمایهگذاران نهادی برآوردی با استفاده از مدل لو و همکاران (2017) اندازهگیری شدند. جامعه آماري غربال شده پژوهش شامل تعداد 201 شركت پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زماني سالهای ١391تا ١٣٩٥ است. به منظور آزمون فرضیههای پژوهش از مدلهای رگرسیونی چندگانه مشتمل بر دادههای ترکیبی با اثرات ثابت و روش حداقل مربعات تعمیم یافته استفاده شده است. یافتهها بیانگر این است که سرمایهگذاران نهادی واقعی تأثیر مثبت و معنیداری بر انگیزههای اختیاری مدیریت سود دارند؛ اما، تأثیر سرمایهگذاران نهادی برآوردی بر انگیزههای اختیاری مدیریت سود معنیدار مشاهده نشد. همچنین سرمایهگذاران نهادی فعال واقعی و برآوردی بر انگیزههای اختیاری مدیریت سود از اثرگذاری معنیداری برخوردار نیستند. شواهد بدست آمده مبنی بر تأثیر سرمایهگذاران نهادی کل بر مدیریت سود حاکی از انطباق نتایج پژوهش حاضر با مبانی مطرح در فرضیه همگرایی استراتژیک منافع است. فرضیه همگرایی منافع بیان میدارد سهامداران نهادی بزرگ اتحاد و پیوستگی استراتژیکی با مدیریت دارند. در چنین شرایطی، سرمایهگذاران نهادی تأثیر افزاینده بر مدیریت سود دارند. این در حالی است که نتایج مربوط به تأثیر سرمایهگذاران نهادی فعال بر مدیریت سود نتوانست شواهدی در تأیید یا رد فرضیه نظارت کارا و فرضیه همگرایی استراتژیک منافع ارائه نماید.
- دفعات مشاهده مقاله: 366
- دفعات دانلود مقاله کامل : 343